English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (6630 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flashless charges U خرج کم کننده شعله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash reducer U کم کننده شعله باروت
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
ignisfatuus U چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
Other Matches
lurid U شعله تیره شعله دودنما
luridly U شعله تیره شعله دودنما
flare U شعله زنی شعله
flares U شعله زنی شعله
flame proof U ضد شعله
inflammable U شعله ور
flamy U شعله ور
bonefire U شعله
alighted U شعله ور
alight U شعله ور
alights U شعله ور
flameproof U ضد شعله
flames U شعله
alighting U شعله ور
aflame U شعله ور
flame شعله
flaring U شعله ور
flameless U بی شعله
heating flame U شعله
ingle U شعله
flaming U شعله ور
flashproof U ضد شعله
afire U شعله ور
aphlogistic U بی شعله
backfiring U پس زدن شعله
flashless charges U خرج بی شعله
backfires U پس زدن شعله
backfired U پس زدن شعله
flashproof U لباس ضد شعله
backfire U پس زدن شعله
gaslight U شعله گاز
lurid flame U شعله تیره
flashback U پس زدن شعله
falmethrower U شعله افکن
flash suppressor U شعله پوش
flareback U پس زهنی شعله
flashback U برگشت شعله
flashbacks U برگشت شعله
flamy U شعله مانند
flame test U محک شعله
flashbacks U پس زدن شعله
flame holder U شعله نگهدار
flame damper U شعله خفه کن
flame thrower U شعله افکن
fire thrower U شعله افکن
fire point U نقطه شعله
lurid flame U شعله دودنما
inflammation U شعله ور سازی
oriflamme U شعله زرین
positive glow U شعله مثبت
calenture U شعله ور شدن
positive glow U شعله اندی
reducing flame U شعله احیاگر
oxidizing flame U شعله اکساینده
anode glow U شعله اندی
commissioning pennant U پرچم شعله
twin jet blowpipe U مشعل دو شعله
torch cutting [برشکاری شعله ای]
flamboyant U شعله دار
flamboyant U شعله مانند
white flame U شعله سفید
neutral flame U شعله خنثی
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
flashback screen U توری مانع شعله
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
flame harden U با شعله سخت کردن
inflammable U قابل شعله ورشدن
flame scraf U با شعله پهن کردن
backblast U شعله عقب نشینی
blind coal U زغال سنگ بی شعله
flameproof U عایق شعله ضد اتش
powder cutting U برش توسط شعله
multi flame burner U اجاق چند شعله
oxy hydrogen flame U شعله اکسی ئیدروژن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
muzzle bell U شعله پوش شیپوری
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
whiffle U نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake U شعله پوش لوله توپ
to burn blue U شعله یا نور ابی دادن
flames U شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic U شیوه گوتیک شعله اسا
flame U شعله زدن زبانه کشیدن
flash U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
anode glow U شعله مثبت فضای روشن اند
flashes U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flareback U اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame U شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
pearl U مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
lanceolate leaves U برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com